یادداشت

ساخت وبلاگ

 

 

در مورد زندگی ، چیز زیادی نمی دونم ! جالب تر اینه که بر خلاف قبل فکر می کنم ، نمی فهمم ! یعنی از بقیه کم تر می فهمم ! چیزایی که همه راحت باهاش کنار اومدن و فهمیدنشون برای من مثل بحرانِ فرار از زندان می مونه !!! مسخره ! درکل خواسته های مهم و چیزای مهم داره کم رنگ میشه و متاسفانه چیزی به جاش رنگ نمی گیره ! لحظات دارن می گذرن و من فقط دارم ردشون می کنم ! زمان ، مکان ، خودم ، ذهنم به هیچ کودوم اعتماد ندارم و حتی دیگه به چشمامم اعتماد ندارم! فکر می کنم اگه راستش رو بخواید بدونید ، اون چیزی که روبروتونه پشت سرتونه ! ولی چون تصویرش توی مغز مثل یک تصویر مجازی ساخته میشه ، ما فکر می کنیم اون طرفه ! واسه همین برای گرفتن قاشق توی دست کلی زحمت کشیدیم! مثلا !!! 

+ جالبه ! 

++ خوش به حال اونا که نوتلا می خورن ، عکسم میگیرن !!! 

شخصی ...
ما را در سایت شخصی دنبال می کنید

برچسب : یادداشت های زیرزمینی,یادداشت های علم,یادداشتهای زیرزمینی داستایوفسکی,یادداشت های یک دیوانه,یادداشت اندروید,یادداشت های علم جلد 6,یادداشت,یادداشت های شهرزاد,یادداشت های کودکی,یادداشت مهندس خدایاری, نویسنده : ho3ei-no بازدید : 182 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 8:57