تا به حال مدام "من من" لق لقه زبونم بوده ! و هرچقد که سعی کردم بگم اینطور نیست گفتم : "نه ! من اینطور نیستم ! من نمیدونم ! من فقط سعی خودمو می کنم و توانمو میذارم و ..."
با یکم نگاه سطحی میشه دید که "من" نه تنها "من من" کردم ، که بیشتر از دوبارم بوده ! هربار ! به قول یارو "اون که میگه من هیچ ادعایی ندارمم باز داره من من میکنه!
اینا رو نوشتم که بگم ، حالا که لق لقه ی دهنمه و اینهمه تلاش به دره بسته خورده خب ! باید ضعف هامو بپذیرم. من آدمه "من من" گوییم! پس بذارید یکم غرور داشته باشم و اینبار که گفتم "من" بعدش بگم قابلیت "فلان را" دارم.
من یک انسانم و اگر انسان همان است که در قرآن آمده که خداوند از روحش در آن دمیده ! پس من قسمتی از خدا را در وجود خودم دارم. من بر هر کار توانا هستم ! من بنده ی آن خدایم که در مزد بنده اش ، خودش را و تمام داراییش را در اختیار او می گذارد.
+یکم شبیه این متنای مجله های صبح گاهی شد ! ولی به قول شاعر تا صبح دولتت بدمد !
+اینو دوران دبیرستان ، نوشته بودم !!! الان دیدمش ! آدم با فکرای دیروزش که روبرو میشه ، میفهمه باید برای آینده کم تر برنامه بچینه ! آینده رو آدمه متفاوتی بازی می کنه
شخصی ...