در خواب یک صحرا؛ دنبال چه می گردم؟!

ساخت وبلاگ
 

 

بعد از این همه گشت و گذار توو عالمِ خودم ؛ حالا دیگه وقتشه که برگردم به عالمِ اجتماع. از اینهمه نگاه کردنا و سکوت کردنا و مشاهده گری، اطلاعات خوبی بدست آوردم. یکم زمان نیاز دارم تا اطلاعاتی که بدست آوردمو به کلمات در بیارم. بعد باید کلماتو دست کاری بکنم تا به زبون آدمی زادی در بیاد! بعدش دیگه -تقریبا- ساختاری که می خوام توو دستامه ! اون وخت می تونم با یه خیال راحت توی تبادلات و معاملات و دادوستدای اجتماعی شرکت کنم. انزوا از نظرم مقوله ی مهم و ارزشمندیه. منتها الان وقت استفاده از انزوا نیست. برا سن و سال من زوده! این ازرشمندیش باید برای روزای پیریَ م بمونه ! واس خاطر همینم با یکم کم تر کردنش؛ ازش محافظت می کنم. 

+از خوبیای انزوا می تونم پایداریشو مثال بزنم (مثل "دوستی" نیست که اگه یه مدت ازش خبر نگیریو برگردی سراغش ببینی خیلی وخته از خیالت منفک شده!) 

+ دنیای اجتماعی واسه آدمی که مدتی رو توی انزوا گذرونده، شبیه قدم زدن توی دنیای آلیس، عجیبه ! 

+ تو_را_یادم_هست؛ جای_تو_هم_خالیست... 

*مرا یادت هست|نامجو 

 

پ.ن : گذر زمان و توجه به واقعیت گذر زمان؛ حالتی شبیه به بغض دارد ! (شبیه به بغض زیرا بغض در گلو ایجاد شده اما در حالت ذکرشده حالتِ بغض به پشت چشمانم می رسد!) 

پ.ن دوم: وقتی راجع به خودم حرف می زنن، خودمم دلم برا خودم تنگ میشه 

شخصی ...
ما را در سایت شخصی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ho3ei-no بازدید : 186 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 4:12