ساکت نشسته بودم، جیغ می کشیدی

ساخت وبلاگ

جیغ می کشیدی با لبخند! آدم حس می کرد لابد شادی را یافته ای! 

بیشتر که نگاه کردم دیدم، شادی را جایی چال کرده ای؛ چاله کنده ای و بعد از ریدن هم رویش خاک ریخته ای! اگر نمی شناختمت یا نخوانده بودم که فکر می کردم، گربه ات زده بالا، جن زده شده ای! بعد که خواندم و خواندمت فهمیدم غصه است، با شوق درآمیخته پاییز شده! پاییز گرفته بود !!!  

 

 

 

 

پ.ن: جایی انگار پاییز ماند و زمستان به ادبیات کوچ داده شد... 

پ.ن دوم: یاد باد آن روزگاران، یاد باش! 

پیِ. چیمیگردی؟! : پ.ن سوم: !!! :| 

 

 

شخصی ...
ما را در سایت شخصی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ho3ei-no بازدید : 211 تاريخ : سه شنبه 26 آذر 1398 ساعت: 3:01